پاتوق نارنجی

پاتوق نارنجی
شخصی

*چه کسانی قیام امام را باور نداشتند؟

در مثال مناقشه نیست. وقتی امام در سال 41 ،42 قیام کرد، قبلش در سال 40 به تعبیر عامیانه درس اخلاق امام در قم گل کرده بود و و بسیار درس اخلاق عالی و شلوغی شده بود که اوّل برای طلّاب و روحانیون بود امّا بعد دیگر برای عموم آزاد شد و همه آمدند. لذا وقتی امام در اواخر سال 41 و 42 قیام کردند، یک عدّه باور نکردند که این همان حاج آقا روح الله اخلاقی است. گفتند: حاج آقا روح الله اخلاقی حالا قیام کرده؟! به تعبیری معادله‌هایشان به هم خورد. باور این که انسان اخلاقی سر به زیری که حتّی تا خود منزلشان اگر کسی سؤالی داشت، می­‌گفتند: «بفرمایید، فرمایشی دارید؟» و بعد اجازه نمی­‌دادند کسی به دنبالشان راه بیفتد، قیام کند، برایشان سخت بود.

لذا برای بعضی اخلاق این‌گونه است امّا «أَنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن » یعنی همان «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ»؛ نیکوترین اخلاق و حسن خلق آن است که ذوالجلال و الاکرام از انسان می­خواهد. پس معلوم می­شود خلق و خوی الهی ملاک است، نه خلق و خویی که نعوذبالله نفسانی باشد. این که انسان فقط سرش را به زیر بیندازد مراقب خود باشد. عرض کردیم البته آن‌ها هم باید باشد که چشم و گوش و زبان را کنترل بکند و از تهمت و غیبت وآوازها و ترانه‌های مبتذل حفظ کند، و خیرش در جامعه و خانه و خانواده و همسایه و دوستان به همه بیشتر برسد، همه این‌ها باید باشد ولی اخلاق فقط همین نیست، « أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ ».

لذا همین آقایی که به عنوان اخلاقی هست، خودش هم می­‌فرماید: «أَنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن »، و صورت ظاهر ما در عوام بیان می‌کنیم: امام حسن صلح طلب بود و در یک تعبیر بسیار اشتباه و دروغین می‌گوییم که آن‌هایی که سیّد حسنی هستند، آرام هستند امّا مثلا آن‌هایی که سیّد حسینی هستند جوشی هستند، اتّفاقاً برعکس است.

بحث دیشب و امروز و نکاتی که عرض می‌­کنم سلسله‌وار است. نمی‌­شود این‌ها را جدا کنیم؛ یعنی اگر کسی از این‌جا برسد و بحث دیشب را گوش نداده باشد، متوجّه نمی‌شود.

*چرا حضرت عبدالعظیم محور امامزادگان ری هستند؟

در کتاب علل الشرایع در یک روایت که از لحاظ سند هم خوب و عالی است، سدیر بیان می­‌کند: یک وقتی که پسرم همراه من بود، وجود مقدس حضرت باقرالعلوم، امام محمّد باقر(ع) به بنده بیان فرمودند: آن عقیده‌ای را که در سینه داری برای ما شرح بده که اگر در آن اغراق باشد، آن را بگیریم و اگر نقصی داشته باشد، تو را راهنمایی کنیم. ببینید حضرت چقدر زیبا بیان می‌کنند.

این عرض حال هم خیلی مهم است که انسان حالش را عرضه بدارد که دینش را حفظ کند و مراقب باشد. خیلی از اعاظم بزرگان بیان کردند علت العللی که حضرت عبدالعظیم الحسنی چنین مقام والایی پیدا می­کند، مقامی که «من زار عبدالعظیم الحسنی بری کمن زار الحسین بکربلاء»، این است که دائم حالات خودش را به امام زمان خودش عرضه می‌دارد. وإلّا می­‌دانید حضرت حمزه قبل آنجا مدفون بودند و و اصلاً حضرت عبدالعظیم الحسنی می­‌گوید من را در آن باغی که حضرت حمزه مدفون هستند، دفن کنید و حضرت سیّد طاهر هم قبرشان بعداً معلوم شد امّا الان اصل و محور شده حضرت عبدالعظیم. این برای همین عرضه اعمال است.

مثل ابن بابویه، حضرت شیخ صدوق. آنجا دو سه امامزاده هست مدفون بودند و به واسطه برکت آن امام‌زاده‌ها ایشان آنجا مدفون شدند امّا وقتی به واسطه آن سیل عظیمی که در ری می‌­آید، در قبر آب می­‌افتد و بدن مطهّر ایشان روی آب می­‌آید و می­‌بینند که بدن سالم است و کفن پاره است وإلّا قبلش یک قبر معمولی، مثل قبور دیگر بود. بعداً برایش این‌طور ضریح و گنبد و بارگاه می‌گذارند. و الان شده حضرت شیخ صدوق اسّ و اساس و محور آن امامزادگان باعظمت شده است.

*امام حسن، باب علم خدا

سدیر می‌گوید: من خواستم سؤالم را شروع کنم، حضرت فرمودند: یک لحظه آرام باش تا برایت مطلبی را بگویم. عرض کردم: بفرمایید. امام باقر(ع) فرمودند: هر کس به آن علم و دانشی که پیامبر عظیم‌الشّأن نزد حضرت مولی‌الموالی، علی ابن ابیطالب(ع) نهاده معتقد باشد، مؤمن است وهر کسی که معتقد نباشد و منکر آن باشد، کافر است.

پیامبر فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» مولی‌الموالی باب علم خدا است. آن مولی‌الموالی که می­فرماید: از من سؤال کنید «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»، آن مولی‌الموالی که می­‌فرماید: اگر از من سؤال کنید، طرق آسمان‌ها را برایتان بهتر از زمین شرح می‌دهم. لذا معلوم است ایشان علم الهی است. به قول یکی از اولیاء خدا و عرفای عظیم‌الشّأن که بیان می­‌کرد وقتی علی مشتق از اعلی است، یعنی «عینه علم و عقل و لامه لقاء». لذا این یک نکته بسیار مهم است که امیرالمؤمنین علم خداست.

بعد حضرت فرمودند: بعد از امیرالمؤمنین، امام حسن هم همین مقام را دارد. یعنی لا شک و لا ریب که امام حسن هم  همان باب علم خدا می‌­شود. فرقی نمی­‌کند، همه‌شان همین حال را دارند، «کلّهم نور واحد».

سدیر می‌­گوید: من سؤال کردم: آقاجان! پس چگونه است امام حسن این مقام و منزلت را دارد و آن‌وقت مقام خلافت را به معاویه واگذار کرد و عقب نشست؟

معلوم می‌­شود گاهی در بین محبّین هم سؤال پیش می­‌آید. در مثال مناقشه نیست؛ یک وقت اشتباه نشود و بعضی خشکه مقدّس نباشند که بگویند: چرا شما این‌ها را با معصومین مقایسه می­کنید؟ خیر، مقام عصمت مقام خاص است امّا خیلی جالب است، وقتی نسبت به مقام عصمت برای انسان سؤال پیش بیاید، معلوم است دیگر نسبت به کردار و رفتار مثلاً امام راحل هم سؤال پیش می­آید، مثلاً سؤال پیش می‌­آید که چرا امام قطع­نامه را پذیرفت. سدیر هم از مقربّین زین العابدین است و هم امام باقر؛ یعنی از صحابه مقرّب است، نه صحابه‌­ای که دور باشد. یعنی برای مقرّبین سؤال پیش آمده که پس چطور شد امام حسن صلح را پذیرفت و خلافت را به معاویه واگذار کرد و به تعبیری عقب‌نشینی کرد؟

*لزوم وجود جلسات پرسش و پاسخ

لذا اتّفاقاً گاهی بد نیست که این سؤال­‌ها تبیین ­شود و به تعبیر امروزی­‌ها جلسات پرسش و پاسخ باشد که انسان این‌ها را بگوید و در دلش نماند؛ چون حسب روایات شریفه شک اوّلیه منعی ندارد امّا اگر شک بماند، انسان را گرفتار و بدبخت می­کند. بالاخره انسان یک شبهه­ای در ذهنش می‌­آید، اشکال ندارد منتها به شرط این که بلافاصله برای رفع شبهه پا جلو بگذارد. اگر پا جلو نگذارد، همین‌طوری می­ماند و شبهات دیگر می­آید و آرام آرام اصلاً عوض می­شود. نسبت به امام زمان خودش حالش تغییر پیدا می­کند؛ نسبت به امام حسن مجتبی، نسبت به امام زین العابدین، نسبت به اباعبدالله الحسین و نسبت به معصومین حالش تغییر پیدا می­کند.

چون گاهی بعضی مطالب و اسراری را که پشت نهفته شده، نمی‌­دانند. علل را نمی‌­دانند که چرا رفتار و منش الآن حضرت امام این‌گونه است. مثلاً چرا الآن حضرت امام بیان می‌فرمایند که ما مذاکره­‌کنندگان را فرزندان خودمان می‌دانیم؟ برایشان سؤال پیش می­آید که چرا حضرت امام این‌طوری رفتار می­‌کنند. از آن طرف گاهی برای انسان سؤال پیش می‌آید که به تعبیری حضرت امام که مدافع مذاکرات هسته‌­ای است، پس چرا یک عدّه إن‌قلت می‌آوردند و می­‌گویند اینجای مذاکرات این‌طور است، آنجایش آن‌طور و ... . چه کار باید کرد؟ لذا انسان باید این شبهه‌هایی را که برایش پیش می‌­آید، بگوید و نباید در ذهنش نگه دارد تا بماند.

امام سدیر را دوست دارد و می­‌گوید: سدیر آن چه را در که سینه­‌ات هست، بیرون بریز.

الآن وضع ما هم گاهی همین‌طور می­‌شود. حضرت امام چیزی بیان می­‌کنند و ما طور دیگری برداشت می‌­کنیم، باید به این­ها دقّت کنیم و به اهل فن آن مراجعه کنیم.

سدیر عرضه داشت: با این مقام علمی که شما دارید و می­‌گویید همان علم امیرالمؤمنین است و امام حسن(ع) هم همان را داشتند، چطور است که ایشان مقام خلافت را به معاویه واگذار کرد؟

حضرت فرمودند: آرام باش. امام حسن(ع) به وظیفه خودش آشناتر بود. اگر این عمل را انجام نمی‌­داد، اتّفاق بسیار بزرگ و خطرناکی پیش می­‌آمد و این کار را کردند که جلوی آن خطر بزرگ را بگیرند. این­ها نکات بسیار مهمّی است.

*عالمی که یک سال گوشت نخورد!

در مثال مناقشه نیست؛ این را بگویم، خیلی جالب است. من این را در حال بزرگان دیده بودم که به مورچه دانه می‌­دادند. این را در کردار آیت­‌الله حق­شناس هم دیده بودم که این حال را داشتند امّا یکی از دوستان گفت: یک موقع یک سوسکی دیدیم، آقا فرمود: بکشیدش. تعجّب کردیم آقا که این‌طوری نبود؟! بعد فرمودند: اشتباه نشود، این باید کشته شود، این بحث همان «اقتل الموذی قبل ان یوذی» است. بحث رأفت با بحث اینکه چیزی به انسان اذیّت برساند، متفاوت است. بله، شما حیوان را نباید اذیت کنی. در بیرون، در صحرا، همین سوسک هست، آنجا اذیّتش نکن امّا اینجا می­خواهد به شما  ضرر بزند. این دفع ضرر است و به تعبیری رفع افسد به فاسد محسوب می­‌شود.

گرچه این‌طور نیست­ که کار فاسدی باشد امّا بخواهیم خیلی لطیف بگوییم این کار تو عندالاولیاء کار خوبی نیست. ان در حالات آیت‌­الله آشیخ محمّدتقی بروجردی - نه آیت‌­الله العظمی بروجردی، قبر شریفشان ایشان هم در مسجدی در دروازه غار است، استاد علّامه حاج میرزا علی‌اصغر صفّار هرندی - هست که خودشان تعریف می‌کنند که من یک مرتبه ذبح گوسفند را دیده بودم و به خاطر همین تا یک سال گوشت نمی­‌خوردم و بیزار شده بودم. بعد که استادم فهمید با عتاب به من امر کرد که این چه کار غلطی است تو می­‌کنی؟! می­دانی اگر چهل روز یک بار گوشت نخوری، به بدنت ضرر می‌­زنی؟ حداقّل چهل روز یک بار، باید مقداری گوشت بخوری. حالا می­‌خواهم این را عرض کنم که بعضی‌ روح لطیفی دارند و حالشان تغییر می­ کند امّا بالاخره دفع افسد به فاسد می­‌شود.

لذا خیلی مطالب هست، ما خبر نداریم. حضرت به  سدیر فرمودند: اگر امام حسن، این کار را نمی‌کردند، خطر بزرگی پیش می‌آمد.

*علّت صلح امام حسن

بعد حضرت فرمودند که ابوسعید نقل می­کند که به امام حسن عرضه داشتم: برای چه شما با معاویه مداهنه و مصالحه کردید، درحالیکه می­‌دانستید حق با شماست، نه او؛ و علاوه بر این هم می‌­دانستید که معاویه گمراه و ستمگر است، فریب می­ دهد؟!

بین اهل جماعت هنوز هم که هنوز است، خیلی‌هایشان معاویه را خال المؤمنین می­‌گویند و قبولش دارند منتها یزید را اهل جماعت هم قبول ندارند. البته وهابیّت فرق می­‌کند. وهابیّت بازو و بافته یهود است، مثل بهائیّت. بار­ها عرض کردم بهائیت را هم یهود و استعمار پیر انگلیس درست کردند و ساختند.آن‌ها حتّی برای یزید هم کتاب نوشته­اند به این عنوان که «یزید بن معاویه، امیرالمؤمنین» و از او نسبت به کار­هایش مدافعه کردند و حتّی مثلاً گفتند که نعوذ بالله امام حسین می­‌خواست در مقابلش قیام نکند. یکی از اشتباهات حسین بن علی این بود که قیام کرد و همین هم باعث شد که در آن­جا محاصره شد و کشته شد و این خیلی چیز مهمی نیست و إنشاءالله خداوند از حسین بن علی هم می­‌گذرد!!! به قول مرحوم ابوی می­‌فرمودند: بعضی‌­ها آبرو را قورت دادند و یک جرعه آب هم رویش خوردند. این­ها آبرو را قورت دادند و این‌قدر هم بی‌حیا هستند.

لذا ابو سعید به امام حسن گفتند: برای چه شما با معاویه که می­‌دانید معاویه گمراه است و فریب می‌دهد و طوری عمل می­‌کند که همه کس متوجّه نیست، مصالحه کردید؟

حضرت در جواب فرمودند: ای ابوسعید! آیا من بعد از پدرم، حجّت و امام بر حق نیستم؟ عرضه داشتم: بله.

فرمود: آیا من کسی نیستم که پیغمبر درباره­ی من و برادرم امام حسین فرمودند: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا»، حسن و حسین دو امامند، چه قیام ­کنند یا بنشینند. عرضه داشتم: بله.

بعد حضرت فرمودند: پس من چه قیام کنم و چه بنشینم، امام هستم. ای ابوسعید! علّت صلح من با معاویه عیناً همان علّتی ا­ست که پیامبر عظیم­الشّأن با بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکّه صلح کردند منتها یک تفاوت هم هست.

معمولا تاریخ گاهی با یک تفاوت­‌های جزئی تاریخ تکرار می‌­شود. من در مقدّمه­ کتاب محوریّت باطل در عالم راجع به تاریخ صحبت کردم که اصلاً علّت خواندن تاریخ چیست و چرا باید تاریخ را بدانیم. یک علّت اینکه تاریخ می­‌خوانیم این است که احتمال تکرار شدن تاریخ وجود دارد. پس حالا به واسطه­ی تجربه­ی گذشتگان، یک موقعی ما فریب نخوریم و از تجربه­ی گذشتگان استفاده­ی بهینه کنیم. وإلّا تاریخ را نمی­‌خوانیم که قصه بخوانیم که مثلاً امام حسن چه کار کردند، معاویه که بود، یزید که بود، آن­جا چه شد، مغول‌ها آمدند چه شد و ... . حالا که چه؟ این­ها که گذشته است! این­ها را می­‌خوانیم که تجربه­‌ای به دست آوریم برای این که تاریخ تکرار می‌شود.

در مثال مناقشه نیست؛ مثلاً این شعاری که می­‌دهیم: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» یعنی ما دیدیم در کوفه در آن جریان چه پیش آمد، هم نسبت به امام حسن مجتبی و هم نسبت به پدر گرامشان امیر­المؤمنین و هم دعوتی که از ابی‌­عبدالله کردند کردند و این­ها چه حالاتی داشتند و بعد چه گرفتاری­‌هایی برای خودشان پیش آمد و امام را رها کردند و امّتی بی‌وفا بودند.حالا امروز آن حالات و آن تجربه در دست ماست و داریم به دشمن اعلان می‌­کنیم که شما بدانید اگر آن روز آن‌ها امامانشان را رها کردند، ما امروز نائب امام را رها نمی­ کنیم. معنایش این می­‌شود وإلّا انسان که بیخود شعار نمی­‌دهد؛ یعنی تکرار تاریخ هست و باید از این تکرار تاریخ استفاده­ بهینه کرد.

لذا حضرت فرمودند: علّت همان است که پیامبر با بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکّه مصالح کردند و تفاوت این است که آن­‌ها به تنزیل قرآن کافر شدند و معاویه و یارانش به تأویل قرآن کافر شدند.

*پیش‌بینی امیرالمؤمنین درباه آینده ایرانیان

کما اینکه در روایت داریم پیامبر فرمودند: - امیر­المؤمنین هم این را بیان فرمودند - همان­طور که شما برای تنزیل قرآن با عجم­‌ها جنگیدید، روزی را می­‌بینم که آن­‌ها برای تأویل قرآن با شما می­‌جنگند؛ یعنی برای حقیقت قرآن.

در جای دیگری هم داریم که امیر­المؤمنین داشتند خطبه می­‌خواندند، یک نفر آمد و گفت: یا علی! این سرخ­رو­ها را دور خودت جمع کرده‌­ای که منظورش ایرانی­‌ها بودند. دارد که امیر­المؤمنین با پا به منبر کوبیدند و فرمودند: دهنت را ببند - آن امیر­المؤمنین مؤدب!- که شما مثل حمار فقط در جای خود غوطه می­‌خورید، می­‌خورید و می­‌خوابید و ...، من دست از این­ها بکشم؟! نه خدا می‌گوید، نه عقل سلیم که از این­ها دست بکشم. من می­‌بینم همین­‌ها یک روزی همان‌گونه که شما برای تنزیل قرآن با ایشان جنگیدید، در همین مسجد کوفه چادر زده‌­اند و تأویل قرآن را به شما یاد می­‌دهند.

لذا حضرت می‌­فرماید: بنی ضمره و بنی اشجع  به اصل نزول قرآن کافر بودند و معاویه و یارانش هم به تأویل قرآن که ما هستیم کافرند. ای ابو­سعید! من از طرف خدا امام و پیشوا هستم، پس نباید امر و نحوه­ی مداهنه و محاربه­ای را که من می‌کنم، سفیهانه بدانید.

ببینید امام چقدر درد دل دارد! امام معصوم است امّا بیان می‌کنند جواب سلام امام را هم نمی‌دادند.

امروز ما تلاش می‌کنیم و پول جمع می‌کنیم - البته به صورت عامیانه می‌گویم وإلّا همه چیز مال خودشان است، «بیمنه رزق الوری» - که توفیق بشود برای زیارت خرج کنیم و فقط به زیارت قبورشان برویم. اگر یک موقعی فرض بگیریم با همه بی‌لیاقتی ما، حضرت حجّت(روحی له الفداء) لطف و کرم کنند، بزرگواری و آقایی کنند و  بفرمایند: مثلاً یک دقیقه، نه یک لحظه فلانی من را ببیند، ما دیوانه می‌شویم. می‌گوییم: حضرت خودشان اجازه دادند من یک لحظه ایشان را ببینم. خیلی عجیب است! ما از همین جا، از نزدیک هم نه، از راه دور به یک‌یک حضرات معصومین سلام می‌‌کنیم. مثلا می گوییم: «السلام علیک یا اباعبدالله» آن‌وقت این‌ها در محضر امام معصومند و جواب سلام ایشان را نمی‌دادند و اگر هم می‌دادند، می‌گفتند: «و علیک السلام یا مذلّ المؤمنین» تو مؤمنین را ذلیل کردی. لذا ببینید چقدر درد دل دارد.

می‌فرمایند: نباید این مداهنه و محاربه‌ای را که من می‌کنم سفیهانه بدانید ولو اینکه حکمت آن عملی است و برای بعضی هم نامعلوم باشد.

خیلی عجیب است! بعد حضرت مَثَل حضرت خضر را می‌زنند، می‌گویند: ابوسعید! شنیده‌ای که حضرت خضر کشتی را سوراخ کرد، کودک را کشت، دیوار را تعمیر نمود و موسی کلیم به علّت اینکه فلسفه آن‌ها را نمی‌دانست، آن‌ها را نپسندید و اعتراض کرد. اگر من با معاویه مصالحه نمی‌کردم، احدی از شیعیان ما بر روی زمین نبود مگر اینکه کشته می‌‌شد.

*غافلگیر شدن معاویه از پذیرش صلحنامه توسط امام حسن

اوّلاً این را شما بدانید معاویه باور نمی‌کرد امام حسن مصالحه کند. الان وقت گذشت، اگر برسم فردا شب هم آن مصالحه را می‌خوانم و بیان می‌کنم که این مصالحه، چه مصالحه‌ای است. بیان می‌کنم حضرت هیچ کسی را نداشت. خیلی درد است! معاویه پسر عمّ او ابن عباس را که مجروح شده، جانباز است، با هزار درهم می‌خورد. معاویه می‌گوید: پانصد تای آن را نقد به تو می‌دهم و پانصد تای دیگر را موقعی که حسن بن علی را کت بسته به من بدهی. فردا برای شما عهدنامه‌ای را که معاویه داد، می‌خوانم. پسرعموی امیرالؤمنین است امّا برای پانصد درهم حضرت را می‌فروشد. بعد یک مقدار وجدان درد گرفت، دید نمی‌تواند این کار را کند، امّا چه کار کرد؟ نیمه شب گذاشت رفت. صبح بلند شدند دیدند چه سپاهی! حالا مفصّل است. به نظر حقیر 7 الی 8 جلسه باید راجع به این قضایا و این که از اول چه اتّفاقی افتاد صحبت کرد. چه شد آن سی و شش هزار نفر که حضرت جمع کرد، یک شبه پاشیده شد؟ حضرت می‌فرستاد از اطراف و همه قبایل نیرو جمع کنند، سی و شش هزار نفر جمع شدند. کار معاویه دیگر تمام شده بود. حضرت چه کند؟ الان وقت گذشته، من این‌ها را گذرا بگویم تا فردا. معاویه هم در جنگ جمل و جنگ‌های دیگر کنار امیرالمؤمنین دیده بود که امام حسن چگونه می‌تازد و در دل دشمن می‌رود و آن‌ها را می‌زند. طوری که حتّی وقتی محاصره هم می‌شود، دو مرتبه چنان شجاعانه همه را می‌زند که بیرون می‌‌آید و امیرالمؤمنین در آن جنگ هم به مالک اشتر و هم به محمّد حنفیه می‌گوید که مواظب حسن باشید. معاویه این‌ها را دیده بود و عجب چیزی است، بدتر از مولی الموالی است. اسدالله این است. لذا یک لحظه هم باور نمی‌کرد - به تعبیر خودش - حسن صلح را بپذیرد. عمروعاص هم این تصوّر را نمی‌کرد. می‌گفتند: او کسی است که هم عقده‌های آن قران به نی کردن را دارد و هم کسی است که صلح نمی‌پذیرد. حالا ما یک ورقه خالی می‌دهیم و می‌گوید: هرچه تو بنویسی و او هم قبول نمی‌کند. تاریخ هم می‌نویسند که این دفعه معاویه فریب نداد، قرآن به نی نکرد، حتّی نگفت من چیزی می‌گویم. معمولاً مذاکرات دوطرفه هست دیگر، یک مقدار این می‌گوید، یک مقدار آن امّا معاویه می‌گوید: من یک ورقه خالی و مهر و امضاء کرده به او می‌دهم، هر چه حسن بن علی بگوید. دیگر بهتر از این؟!

امام حسن می‌داند که تمام سپاه از هم پاشیده شده، می‌دانید به ران مبارکشان هم ضربه وارد شده بود. در بعضی از روایات هست و سیّد مرتضی عسگری با مستندات آورده که در حالات امام حسن هست حضرت تا آخر یک مقداری پای مبارکشان درد می‌کرد و نمی‌توانستند خیلی روی آن پا بنشینند؛ یعنی این‌قدر ضربه عمیق بود که تا شهادت امام حسن هم کشیده شد. حضرت می‌داند که اگر بگوید نه و صلح را نپذیرد معاویه از خدایش است که حالا بتازد و همه را قلع و قمع کند. لذا خود امام حسن هم همین را می‌فرمایند که بدانید احدی از شیعیان ما بر روی زمین نبود مگر اینکه کشته می‌شد؛ نه در کوفه، بر روی زمین؛ یعنی مدینه را قلع و قمع و همه جا را هم قلع و قمع می‌کردند. هر که شیعه بود، از بین می‌رفت و معاویه هم مجوّز داشت، یک مجوز بسیار خوب. ورق سفید داده و حسن بن علی هم گفته بود: من فقط می‌جنگم. لذا حضرت چیز دیگری را حفظ می‌کند.

*نشانه مظلومیّت امام حسن

واقعاً امام حسن(ع) غریب و هستند و نشانه هم همین این است که اطرافیان و یاران خودشان این‌طور می‌گویند و بعد از زمان خودشان هم، یاران امامان بعدی، سدیر و امثالهم می‌گویند: چرا امام حسن صلح کرد؟! به تعبیری می‌گویند: اشتباه کرد، چون ما که فساد معاویه را می‌دانیم. ‌ معمولاً هم اشتباه از آن‌هایی است که به ظاهر یک مقداری ذوی العقول هستند. آن‌هایی که یک مقدار ادۀعای عقل می‌کنند، إن‌قلت‌شان هم بیشتر می‌شود امّا آن‌هایی که ساده‌تر هستند، راحت‌تر می‌پذیرند. نمی‌خواهم بگویم سؤال بد است امّا مظلومیّت این امام را ببینید. چه کند این امام مظلوم؟! واقعاً انسان یک مواقعی ولادت آن حضرت هم وقتی یاد این مظلومیّت می‌افتد باید اشک بریزد و ناله کند. خیلی مظلوم هستند.

چقدر امام مظلومند که وقتی دیگر قضایای کوفه تمام می‌شود و به مدینه می‌آیند، در مدینه هم علویّون و دیگران امام را تحویل نمی‌گیرند. امام، فرزند رسول خدا، حجّت الله، عین الله، خلیفه الله، علم خدا، این‌طور مظلوم واقع شود. جدّی خیلی درد است! چقدر امام باید در تنهایی و مظلومیّت گریه کنند که چرا متوجّه نیستند من برای اسلام سکوت کردم، برای اسلام صلح کردم.

چون گفتم تاریخ تکرار می‌شود، حالا می‌خواستم شرایط آن زمان را هم بیان کنم و با شرایط زمان خودمان تطبیق بدهیم. ببینیم آیا دیگر صلح امام حسن تکرار می‌شود یا خیر که فرصت نشد منتها من این را به شما بگویم که فقط تنها استثنائی که دارد این است: در زمان غیبت، در آخرالزّمان، صلح امام حسن تکرار نمی‌شود. حالا إن‌شاءالله اگر فردا شب شد، دلایلش را هم می‌گویم. این چند شب بحث دعای ابوحمزه را نگفتیم و راجع به این موضوع صحبت کردیم و مطالب دیگری را هم بیان می‌کنم که اگر کسانی فکر کردند که ما کارمان به این‌جا می‌رسد، خیر.

*لزوم بیان لفظ امام برای نائب امام در زمان غیبت

هر کسی هم با این نظام دربیافتد، ور می‌افتد؛ چون این نظام نه برای امام راحل بود و نه الان برای حضرت امام است و این دو سیّد بزرگوار کاره‌ای نبوده و نیستند. این نظام متعلّق به خلیفه الله، حجّت الله، مولایمان، سیّد و آقایمان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی(عج)، آن بقیه الله است. این دو سیّد بزرگوار، امام راحل و الان حضرت امام، نائبان آن امام همام هستند.

قبلاً هم عرض کردم که در زمان غیبت هم باید امام و امّت باشد تا برای ما تمرینی باشد که وقتی حضرت حجّت آمد بدانیم امام حقیقی آمد. و لذا من بر همین لفظ حضرت امام تأکید می‌کنم و با همین لفظ بیان می‌کنم. شما هم عادت کنید و آن را  این‌ور و آن‌ور بگوییم. ما امام و امّت داریم. قرآن هم فقط ما را خطاب به امّت می‌کند و هیچ جای قرآن چیزی جز امت بیان نمی‌شود.

«السَّلَامُ‏ عَلَیْکَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الْمُجْتَبَى یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّهِ»


دشمن عقل امام علی علیه السلام : اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛ هواى نفس، دشمن خرد است. شرح غرر: ج1، ص68


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب

+ نوشته شده در یک شنبه 14 تير 1394برچسب:پاتوق نارنجی ,-امیرالمومنین (ع) , حقانیت شیعه , ,

ساعت 7:58 توسط افشین |

تمامي مطالب اين وبلاگ محفوظ مي باشد
طراحي شده توسط مولا مهدی گل یاس

منوي اصلي

صفحه نخست
تماس با ما
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
عناوين مطالب وبلاگ

درباره ي وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

لحظات انتظار

آرشيو مطالب

بهمن 1399
دی 1399
آذر 1399
آبان 1399
مهر 1399
شهريور 1399
مرداد 1399
تير 1399
خرداد 1399
ارديبهشت 1399
فروردين 1399
اسفند 1398
بهمن 1398
دی 1398
آذر 1398
آبان 1398
مهر 1398
شهريور 1398
مرداد 1398
تير 1398
خرداد 1398
ارديبهشت 1398
فروردين 1398
اسفند 1397
بهمن 1397
دی 1397
آذر 1397
آبان 1397
مهر 1397
شهريور 1397
مرداد 1397
تير 1397
خرداد 1397
ارديبهشت 1397
فروردين 1397
اسفند 1396
بهمن 1396
دی 1396
آذر 1396
آبان 1396
مهر 1396
شهريور 1396
مرداد 1396
تير 1396
خرداد 1396
ارديبهشت 1396
فروردين 1396
اسفند 1395
بهمن 1395
دی 1395
آذر 1395
آبان 1395
مهر 1395
شهريور 1395
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
شهريور 1394
مرداد 1394
تير 1394
خرداد 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393

موضوعات

آخرين پست هاي وبلاگ

فرمانده کل ارتش درگذشت پدر وزیر اطلاعات را تسلیت گفت
پیام تسلیت امیر دریادار سیاری به وزیر اطلاعات
با حضور فرمانده نیروی زمینی ارتش انجام شد؛الحاق بالگردهای سوخت‌رسان و آتش‌نشان به پایگاه چهارم هوانی
با حضور مسئولان فرهنگی ارتش و سپاه برگزار شد؛نشست هم افزایی اقدامات فرهنگی قرارگاه پدافند هو
قدرشناسی فرمانده نیروی هوایی ارتش از فرماندهی معظم کل قوا
پایگاه دریایی بوشهر بخشی از هویت تاریخی نیروی دریایی ارتش است
پروژه تولید بالگرد ملی صبا بخش اعظمی از نیاز کشور را تامین می‌کند
برگزاری مراسم تشییع شهید سروان شجاعی
آیین افتتاحیه دوره نظری معارف جنگ شهید صیاد شیرازی برگزار شد
بومی‌سازی ساخت تجهیزات دفاعی از افتخارات انقلاب اسلامی است
طرح های فرهنگی مصباح اثربخش ترین پادزهر علیه جنگ نرم دشمن است
اقتدار و خودکفایی نیروهای مسلح دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی است
نشست هم افزایی رئیس اداره ایثارگران ستاد کل نیروهای مسلح با معاون نیروی انسانی ارتش
در حوزه تولید پهپاد بر لبه فناوری روز دنیا حرکت می‌کنیم
بیانیه ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌مناسبت دهه فجر
سرلشکر باقری مطرح کرد؛ اجازه عرض اندام به هیچ دشمنی را نخواهیم داد/ گشت‌های دریایی ایرانی در دریای س
در مرحله نهایی رزمایش اقتدار دریایی ۹۹ نداجا؛ موشک‌های کروز دریایی اهداف خود را مورد اصابت قرار دادن
برای نخستین بار صورت گرفت؛ شلیک اژدر از زیردریایی بومی فاتح در رزمایش اقتدار دریایی ۹۹ نداجا
در مرحله نهایی رزمایش اقتدار دریایی ۹۹ نداجا؛ یک فروند زیر دریایی بیگانه، مورد شناسایی و رصد قرار گر
دریادار خانزادی: استکبار جهانی بدهی اش به ایران و ایرانی را بپردازد

نويسندگان

پيوند هاي روزانه

میثاق نیوز
اخبار روز
پاتوق کسری
نمونه سوال امتحانی1
خبرنامه اجتماعی
عکس گل نقاشی
نقاشی گل
پاتوق بوشیگان
دستگاه سانترال پاناسونیک
پاناسونیک
بیتوته
روانشنی و سلامت و سرگرمی
هاست لینوکس ارزان
بانک سپه-سامانه خدمات اینترنتی
بانک سپه1
بانک سپه
فیزیک نوخندان
"دبير فيزيك رضاقلي زاده"
مونه سوالاتی تفکیک شده از امتحان نهایی فیزیک 3
خوش امد گويي
ابزار ساخت پرده خوش امد گويي
باشگاه خبرنگاران جوان
قالب های متفاوت
نمونه سوال امتحانی
جام نیوز
جادوی حماسه
مرکز فرهنگی صالحون
لبیک یا مهدی
خبرفارسی
همراه با خدا
کد
ارتش جمهوري اسلامي ايران1
ارتش-جمهوری-اسلامی-ایرا
پاتوق زعفرانی
پاتوق عسل
پاتوق گل نرگس
پاتوق نارنگی
پاتوق لیمویی
پاتوق بکرایی
homayoun
بروبکس بهشت
شهرخبر
ساخت وبلاگ سرویس
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
خواندن روزنامه‌های ایران
خبرآنلاین
دیوار
فروشگاه اینترنتی ديجی کالا
خبرآنلاین: ورزش
روزنامه خبر ورزشی
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60
قیمت پرده هوشمند
تشک طبی فنری
چاپ کاشی کوره ای

پيوند ها


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پاتوق نارنجی و آدرس mahdi1345.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مولا مهدی گل یاس

امکانات

طراح قالب


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1511
بازدید دیروز : 2544
بازدید هفته : 9302
بازدید ماه : 12169
بازدید کل : 470646
تعداد مطالب : 3421
تعداد نظرات : 133
تعداد آنلاین : 1



آیه قرآن تصادفی

تاریخ روز سوره قرآن ساعت فلش مذهبی ذکر روزهای هفته

کد لوگو حمایت از کشور ایران

start image-random cod by http://roozgozar.com-->

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ